جستجو
-
۱تصویر
صلح نامه سکینه سلطان خانم و مادرش گوهرتاج خانم، ۱۳۲۲ ق
سکینه سلطان خانم، دختر عبدالعلی خان سلطان، نیم دانگ ملک از شش دانگ قریه آقداغ سفلی را در عوض مبلغ پنج تومان رایج قران جدید ۴۸ نخودی وزناً و دو هزار خرجاً و مبلغ چهارصد و بیست تومان نقد در عوض یک طاقه شال امیری به مادر خود، گوهر تاج خانم، با شرط اختیار فسخ منتقل کرد.
-
۳تصویر
صلح نامه بیگم خانم و همسرش، ۱۳۲۱ ق
شامل سه سند: ۱- هبه نامه و وصیت نامه بیگم خانم، دختر میرزا عبدالحسین، با همسرش، معتمدالسلطان اسکندرخان یاور مشهور به حاجی خان، در خصوص تمام مهریه اش نقدی و جنسی و جهیزیه در عوض یک طاق شال امیری و ده منات نبات. همچنین در همان مجلس بیگم خانم همسرش را در خصوص ثلث ماترک خود برای انجام تکالیف شرعی وصی شرعی خود قرار داده است؛ ۲- صلح نامه معتمدالسلطان اسکندرخان یاور مشهور به حاجی خان با همسرش بیگم خانم، دختر میرزا عبدالحسین، در خصوص تمام خمس املاک خود از قریه چیبنی و دو دانگ از قریه آق داغ سفلی و نیم دانگ و یک سی از زاویه و دنقوران یک دانگ و یک پانزده در عوض یک جفت جوراب الوان و سی مثقال نبات که...
-
۳تصویر
صلح نامه های حاجیه بیگم خانم و میرزا ابوتراب عمید لشکر، ۱۳۳۳ ق
صلح نامه های حاجیه بیگم خانم، دختر میرزا عبدالحسین سررشته دار، با میرزا ابوتراب خان عمید لشکر، پسر میرزا فتح الله خان سررشته دار: ۱- انتقال ملک از جمله یک دانگ از جمله شش دانگ قریه زاویه در عوض مبلغ هفتاد و نه تومان و دو هزار پانصد دینار رایج قران امین سلطانی با شرط اختیار فسخ، ۲۰ ربیع الاول ۱۳۳۳ ق؛ ۲- انتقال تمام متروکات خود شامل مواشی، اثاث البیت، لباس های زنانه، طلا آلات، نقود، غلات و غیره به ازای پانزده نبات تبریزی مشروط بر اینکه میرزا ابوتراب خان پس از وفات حاجیه بیگم خانم امور زیر را انجام دهد: حمل جنازه به نجف اشرف، نماز و روزه به مدت سی سال، مخارج تعزیه، رد مظالم، و دادن مبالغی به...
-
۲تصویر
نامه، ۱۳۱۹ ق
شامل اشاره به ورود در تاریخ دوشنبه سیزدهم ماه و رسیدن اسباب سفر، سپردن بزها به قنبر برای رساندن به اسدالله خان یاور، بردن اسبها، دستورالعمل به بیرامعلی برای دادن یک ماه کاه و یونجه رعیت ورقه و محاسبه روزی یک من جو بابت اجاره ورقه، سؤال در خصوص قراء خلیفه کندی و ولی حسن، درخواست از وثوق لشکر برای گرفتن تصدیق از دفتر و تحویل به امین دربار پیشکار امین الدوله برای صادر شدن حکم و نشان دادن آن به هاشم خان حاکم هشترود، دستور به رعایای خلیفه کندی برای حمل غله به تبریز، توقع میرزا کوچک وزیر هشترود برای گرفتن ده کله قند، ملاقات نویسنده و وثوق لشکر با آقا میرزا محمدخان و دیدار با حاجی مشیر لشکر برای...